همه دمی می زنند از دوستهایی که از بچگی دارند
همه یاد آن روزی می افتند که با دوستانشان خوش می گذراندند
من بچه بودم، ولی در بچگی هیچ دوستی نداشتم
من خوش گذرانی کرده ام ولی با دوستی تو
روزی یاد دوستهای بچگی ام افتادم
که دست در دست تو در حال بازی بودم
توپ بازی، توپ من، خورشید بود
با روشنایی دوستی کردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر