ندا از نور
بهاره
مشاهده نمایه کامل من
۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه
سنگ دلم شيشهاي بود
مي دانستم كه دل سَنگ نيستم من
مي گفتند كه دلي درخشان همچون طلا دارم
مَن گوش مي كردم آنها را
ولي به خود نمي گرفتم اين لغت ها را
همه حرف بود و حديث
حالا مي دانم كه با مهر تو
مي توانم بسازم آشياني براي خودم
با تار هستي تو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر