۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

گرفتاري دل

روزي داستاني مي خواندم درباره زندگي مردي
وسط صفحه ديدم روشنايي تو را
از آن لحظه مي دانستم كه هستي
گاهي روشن هستي درون من
گاهي دلم خاموش از زندگي خود
ولي حالا ديگر گرفتار گم شده ام نيستم
با گرفتاري دلم بود كه آشنا شدم
با روي پاك تو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر