۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

دودي در چشم خود

زندگي زيبايي داشتم
ولي قدر آن را نداشتم
گرمي زندگي من از گرماي تو بود
ولي من آن گرما را قدر نداشتم
روزي در وسط زندگي خوشحال ديدم
دور و برم صداي بچّه نيست
همسرم به كجا رفت ؟
با عكسهاي زيبای زندگي مان
آتشي درونم روشن كردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر